برای ویرایش کلیک کنید
نظریهی نیکلاس گارنهام در مورد مخاطب و فرهنگ به بررسی نقش رسانهها در شکلدهی فرهنگ و تعاملات اجتماعی پرداخته و به ویژه بر نقد دیدگاههای سنتی در مورد ارتباطات و مخاطبان متمرکز است. گارنهام با الهام از نظریههای مارکسیستی، به رسانهها به عنوان ابزاری در دست قدرتهای اقتصادی و سیاسی نگاه میکند که از طریق آنها ارزشها و هنجارهای مسلط جامعه به مخاطبان القا میشود.
او تاکید دارد که رسانهها نقش مهمی در بازتولید فرهنگهای غالب دارند و از این راه بر هویت، ایدئولوژی، و نگرشهای اجتماعی مخاطبان تأثیر میگذارند. گارنهام همچنین به مفهوم «اقتصاد سیاسی ارتباطات» توجه میکند و معتقد است که ساختار اقتصادی رسانهها میتواند استقلال فرهنگی و خلاقیت مخاطبان را محدود کند و آنها را به مصرفکنندگانی منفعل تبدیل نماید.
بهطور کلی، گارنهام بر این باور است که مخاطبان تنها مصرفکنندهی محتوای رسانهای نیستند، بلکه میتوانند با توجه به زمینههای اجتماعی و اقتصادی، به صورت فعال و حتی منتقدانه با این محتوا تعامل کنند.